بیماری هلندی 3
قضیه از این قرار است که چون با فروش نفت پول خوبی به دست می آید از تلاش برای تولیدات دیگر صرف نظر میکنیم. از توسعه صرف نظر میکنیم. کشور های صنعتی مصرف کننده ی انرژی و به طور خاص نفت هستند. با خودشان تکنولوژی استخراج و استحصال نفت را می آورند و با تعارف نمیگذارند کشور نفتی از جایش تکان بخورد! پول نفت خام را می دهند و میبرند برای مصرف! با تکنولوژی انحصاری چیزهایی تولید می کنند و به کشورهای دیگر میفروشند. اغلب بازار مصرف هم همان جهان سومی هایی هستند که از جایشان تکان نخورده اند! قبلاً کشور نفتی پول گرفته بود برای خام فروشی، حالا همان پول را میدهد برای خرید فرآورده ها!
و اینگونه است که ما با تنبلی برده ی نفت شده ایم!
این رشد اقتصادی! در دهه پنجاه در ایران دیده شد. همان زمانها هم حرف از ایستادن مقابل دروازه های تمدن بود. اما برای آشنایی با حقیقت این توسعه یافتگی شتابزده ارجاع میدهم به مستند «تهران ۵۱» کار خسرو پرویزی.
در این مستند مردمی را میبینیم با رشد کاریکاتوری. نوکیسه های پر ادعا اما بی فرهنگ. یک سکانس خاص دارد از مردانی که لباس سرتا پا سپید پوشیده دارند با ماسک و موسیقی پر شکوه می روند وارد اتاق خاصی شوند. شبیه فضا نوردان به نظر می رسند. کار شروع می شود. مردها مشغول رنگ پاشیدن به بدنه ی خودروی پیکان هستند.
این تصویری کاریکاتوری از توسعه ی کاریکاتوری.
ارجاع میدهم به مفهوم بچه پولدار ملی